به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از فرهیختگان سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: صهیونیستها در کرانه باختری با تانکهای مرکاوا، خودروهای زرهی و بالگرد حضور دارند و درمقابل فلسطینیها با یک اسلحه ساده قد علم کردهاند.
مبارزان فلسطینی با اقتباس از یک تفنگ با نام «کارل گوستاو» که طراحی سوئدی دارد، سلاحهایی دستساز را در کارگاههای خود در داخل سرزمینهای اشغالی تولید میکنند. این سلاح در دو انتفاضه ۱۹۸۷ و ۲۰۰۰ حضور داشته و به دفعات در عملیاتهای شهادتطلبانه مورد استفاده قرار گرفته است.
در آخرین نوبت در روز یکشنبه هفته جاری یکی از ساکنان شهر قدس با استفاده از این سلاح که در فلسطین به «کارلو» شهرت یافته، دست به عملیات در نزدیکی مسجدالاقصی زد.
نقطه اوج این سلاح کوچک پیش از این جایی بود که توانست در سال۲۰۱۶ قلب سیاسی رژیمصهیونیستی را به لرزه درآورد. در ژوئن این سال محمد و خالد مخامره که با یکدیگر پسرعمو بودند با استفاده از کارلو ۴صهیونیست را در تلآویو به هلاکت رسانده و تعدادی دیگر را زخمی کردند.
کارلو اما بار دیگر پا به میدان مبارزه با صهیونیستها گذاشته است بهویژه پس از آنکه در دوران ترامپ، واشنگتن و تلآویو فشارها را بر فلسطینیهای ساکن در کرانه باختری افزایش داده و کانونهای تنش در این منطقه را تقویت کردند. حالا شهید جدید راه قدس مجددا ترس را به جان صهیونیستها انداخته بهگونهای که روز گذشته آمریکا نیز از شهروندان خود خواست تا اطلاع ثانوی وارد قدس شرقی نشوند.
ماجرا چه بود؟
عملیاتهای شهادتطلبانه در فلسطین بیسابقه نیستند و همواره یک شیوه موثر برای مبارزه با صهیونیستها تلقی شدهاند. این عملیاتها به سنوسالی خاص یا یک قشر معین، محدود نشدهاند. از نوجوانان تا افراد مسن و از زنان تا مردان در عملیاتهای شهادتطلبانه مشارکت دارند. در آخرین مورد از این دست « فادی ابوشیخدم» یک معلم ۴۲ ساله اهل اردوگاه «شعفاط» قدس درحالیکه لباس خاخامهای یهودی را بر تن کرده بود در «باب السلسله»، یکی از درهای مسجدالاقصی، حوالی ساعت ۹ صبح روز یکشنبه به وقت محلی به سمت تعدادی از صهیونیستها آتش گشود. همزمان با او نیز یک جوان فلسطینی با چاقو به صهیونیستها هجوم برد. گفته میشود عملیات این دو فلسطینی تنها ۳۰ ثانیه طول کشیده است. نفر دوم این عملیات بلافاصله با سرعت عملی مثالزدنی محدوده را ترک کرده و هنوز جستوجوهای پلیس رژیمصهیونیستی برای دستگیری وی ناکام مانده است. فادی ابوشیخدم اما به ضرب گلوله صهیونیستها به شهادت رسید.
حاصل کار او به هلاکت رسیدن یک نظامی صهیونیست، زخمی شدن دو نظامی دیگر و همچنین وارد آوردن جراحات شدید به دو خاخام بود. خاخام اهارون یهودای و خاخام زئیوی کتزنلبوگن دو زخمی این عملیات شهادتطلبانه هستند که حال نخستین نفر از آنها وخیم گزارش شده است.
پلیس رژیمصهیونیستی پس از این عملیات به مدرسه الراشدیه در بخش قدیمی شهر قدس هجوم برد تا شواهدی از وی به دست آورد. این نیرو همچنین تعدادی از طلاب دینی را که در درسهای ابوشیخدم در مسجدالأقصی حاضر میشدند را نیز بازجویی کردند.
حماس میگوید شیخدم یکی از رهبران این گروه در شهر قدس بوده و سالها در این مسئولیت فعالیت داشته است. مقامات و اعضای حماس در نوار غزه به دلیل حاکمیت فلسطینی بر آن آزادند اما به دلیل مبارزه این گروه با صهیونیستها امکان فعالیت علنی در مناطق تحت تسلط آنها را ندارند. تشکیلات حماس در مناطق کرانه باختری بیشتر حالتی پنهان و زیرزمینی دارد.
برخی از جریانات صهیونیستی پس از عملیات شهادتطلبانه عضو حماس خواستار سیاست و برخوردی یکپارچه با این گروه شدهاند که به عامل جغرافیا گره نخورده باشد. این افراد میگویند تلآویو باید حماس را بین دو راه درگیری یا صلح در «همه مناطق» مخیر سازد زیرا نمیتوان در غزه با این گروه در آتشبس بود ولی نیروهای حماس در قدس و کرانه باختری دست به کشتن صهیونیستها بزنند.
درمقابل اما حماس نیز مواضع خود را دارد و درحال حاضر مساله قدس و یهودیسازی آن را اولویت میداند. این گروه در جریان جنگ ۱۱ روزه می سال جاری نیز به دلیل هجوم صهیونیستها به مناطق فلسطینینشین شهر قدس و مسجد الاقصی به رژیمصهیونیستی حمله کرد.
اهمیت عملیات در کجاست؟
منطقه کرانه باختری رود اردن شاهد عملیاتهای شهادتطلبانه زیادی بوده است. در سطحی بالاتر این منطقه در دوران انتفاضه دوم، صحنه جنگ و گریز میان گروههای مسلح فلسطینی به صهیونیستها بود. شهر قدس یا بهطور دقیقتر «قدس شرقی» جزئی از کرانه باختری است.
این منطقه پس از توافق صلح اسلو و همچنین پس از سرکوب انتفاضه دوم به یک منطقه بهشدت تحت کنترل تبدیل شده است. طبق پیمان اسلو-۲ کرانه باختری به قسمت «الف»، «ب» و «ج» تقسیم شد که از دو جنبه «امنیتی» و «اداری» دارای اختیاراتی متفاوت هستند. منطقه اول ۱۸درصد از وسعت کرانه باختری را دربر میگیرد و از لحاظ امنیتی و اداری تحت اختیار تشکیلات خودگردان فلسطین است. بخش دوم، شامل ۲۱درصد از کرانه باختری میشود که مدیریت امنیتی آن با صهیونیستها و اختیارات اداری آن با تشکیلات خودگردان است. منطقه سوم یا همان «ج» ۶۱درصد از این منطقه را دربر میگیرد و از هر دو جنبه امنیتی و اداری تحت مدیریت تلآویو است.
این منطقه بهدلیل داشتن پایههای قانونی، اصلیترین جغرافیا در کرانه باختری برای فعالیت صهیونیستها است. درحالیکه طبق توافقات اسلو، تقسیمبندیهای موجود در پیمان حالتی موقت داشتند و باید پس از مدتی یک دولت فلسطینی در تمام کرانه باختری تشکیل میشد، تلآویو با نقض عهد خود بر بخش اعظم آن مسلط شد.
در منطقه «ج» صهیونیستها با توجه به اختیارات خود دست به مصادره و تخریب منازل فلسطینیها به بهانههای مختلف ازجمله «ساختوساز بدون مجوز» میزنند. این اقدامات در راستای تامین زمین برای ساخت شهرکهای صهیونیستنشین صورت میگیرد که ایجادشان در منطقه «ج» متمرکز شده است. حدود ۷۰۰هزار صهیونیست در ۱۶شهرک این ناحیه ساکن شدهاند.
صهیونیستها در طرح «معامله قرن» در دوران ترامپ قصد داشتند با توسل به اقدامات چندین دههای خود، ۳۰درصد از محدوده کرانه باختری را بهطور رسمی به رژیمصهیونیستی ملحق سازند. یک بخش از این ۳۰درصد مربوط به ناحیه غور اردن است که در شرق کرانه باختری واقع شده است. این منطقه ۱۲۰کیلومتر طول و ۱۵کیلومتر عرض دارد که ۹۰درصد از آن جزء منطقه «ج» است. ۶۵هزار تن از ساکنان غور اردن فلسطینی و ۱۱هزار تن نیز صهیونیست هستند. تلاش برای الحاق غور اردن از این جهت صورت میگرفت تا پس از آن در هر صورت مناطق فلسطینینشین کرانه باختری برای مدتی طولانی در یک محاصره مرزی قرار بگیرند.
وجود چنین نقشههایی بههمراه تشدید اوضاع در کرانه باختری برای مسلمانان و فلسطینیها یک زنگ خطر بود تا هرچه زودتر به فکر مشتعلسازی جبههها در این منطقه برآیند؛ اقدامی که یک شاخه مهم آن در هفته جاری توسط شهید ابوشیخدم صورت گرفت.
کرانه باختری چگونه مسلح میشود؟
پس از شکوفایی مقاومت در غزه و تثبیت آن، حالا محور مقاومت با تمام سختیهای موجود بهدنبال مشتعلسازی دائمی جبهه کرانه باختری علیه صهیونیستها است. کرانه باختری برخلاف غزه در قلب فلسطین اشغالی واقع شده و در مجاورت اصلیترین مراکز جمعیتی صهیونیستها یعنی بخشهای شمالی و میانی سرزمینهای۱۹۴۸ قرار دارد. سرزمینهای۱۹۴۸ ازسوی سازمانملل بهعنوان خاک رژیمصهیونیستی شناخته میشوند. بخش اصلی این ناحیه از حیفا تا تلآویو کشیده شده و محل سکونت اکثریت صهیونیستهای حاضر در فلسطین اشغالی است.
با توجه به همین شرایط محور مقاومت با مغتنم شمردن حضور ۲.۵میلیون فلسطینی در کرانه باختری قصد دارند با تشکیلاتسازی و مجهزکردن فلسطینیهای این منطقه، جبهههای نبرد علیه صهیونیسم را گسترش دهند.
با این حال مشکلات سر راه مسلحسازی کرانه باختری بیشتر از آن چیزی است که تصور میشود. برخلاف غزه که با خروج ارتش رژیمصهیونیستی از سال۲۰۰۵ دراختیار مقاومت است، در کرانه باختری کماکان صهیونیستها حضور دارند و برای کنترل این منطقه از وجود تشکیلات خودگردان فلسطین نیز بهره میبرند. تشکیلات خودگردان دارای ۶۰هزار نیروی امنیتی مسلح است که درقالب چندین سرویس امنیتی درحال پایش و سرکوب جنبشهای مقاومت هستند.
همچنین مسیرهای مواصلاتی این منطقه بهشدت کنترل میشود بهگونهای که حتی نخستوزیر تشکیلات خودگردان نیز برای عبور و مرور میان شهرهای تحت مدیریتش باید از ایست و بازرسیهای بسیار مجهز و مفصلی عبور کند. در سمت شرقی کرانه باختری نیز کشور اردن قرار دارد که یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه به حساب میآید. با فشارهای واشنگتن این کشور نیز بر شدت مراقبتها در مرز با فلسطین اشغالی افزوده است.
بر همین اساس ارسال سلاح به کرانه باختری باید مسیر بهشدت سختی را طی کند که مستلزم گذر از خاک اردن، عبور از مرز و سپس گذشتن از ایست و بازرسیهای متعدد رژیمصهیونیستی در کرانه باختری است. اردن یکبار در ژانویه سال۲۰۱۴ یک گروه ۲۰نفری از اعضای اخوانالمسلمین را به جرم تلاش برای انتقال اسلحه به کرانه باختری بازداشت کرد.
با مشخص شدن دشواریهای انتقال سلاح به کرانه باختری نیروهای محور مقاومت تلاشهای خود برای مسلحسازی این منطقه را بر دو حوزه متمرکز کردهاند؛ نخست ساخت سلاح بهصورت دستی در داخل منطقه و دوم خرید سلاح از قاچاقچیان اسلحه درون سرزمینهای اشغالی. تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست با ربودن اسلحه از پادگانهای رژیم آنها را در بازارهای سیاه به هر مشتری دست به نقدی میفروشند.
سلاحی که شهید ابوشیخدم از آن استفاده کرد به مورد اول مربوط بود. سلاح او که در فلسطین با نام «کارلو» مشهور است بهصورت دستی توسط فلسطینیان ساخته میشود.
پیامدهای مسلحسازی کرانه باختری
مسلحسازی کرانه باختری و گسترش عملیاتهای شهادتطلبانه در آن میتواند اثرات عمیقی بر صهیونیستها بگذارد. این اثرات از آنجا عمیق تلقی میشوند که درصورت تشدید میتوانند تسلط صهیونیستها بر فلسطین اشغالی را تحتتاثیر قرار داده و دورنمایی از نابودی رژیمصهیونیستی ترسیم کنند. از اینرو محور مقاومت تلاش دارد پیامدهای سنگینی را متوجه تلآویو سازد که بخشی از آنها به شرح ذیل هستند:
۱ رژیمصهیونیستی هماکنون دارای دو جبهه اصلی است. یکی در شمال که با نیروهای مقاومت حاضر در لبنان و سوریه مرتبط است و دیگری در جنوب که غزه است. فعالشدن جبهه کرانه باختری میتواند باعث تقسیم قوای نظامی تلآویو شده و توان تمرکز آنها بر دو جبهه اصلی را کاهش دهد.
۲ نقطه قوت ارتش صهیونیستها، نیروی هواییشان است. درصورت درگیر شدن تلآویو در کرانه باختری بهدلیل شرایط این منطقه، صهیونیستها قادر به بهرهگیری از نیروی هوایی خود به شکلی موثر نخواهند بود. از اینرو با از دور خارج شدن نیروی هوایی، رژیمصهیونیستی ناچار خواهد شد بهطور کامل بر نیروی زمینی خود تکیه کند. معنای این مساله نیز نیاز به سرباز و نیروهای ویژه بیشتر خواهد بود. همچنین در این شرایط بدون پشتیبانی هوایی عملیات برای نیروهای زمینی سختتر میشود.
۳ درگیریهای کرانه باختری نیازمند تسلیحات سنگین و خاص نیستند. به همین دلیل زاغههای مهمات برای شناسایی و از بین بردن وجود ندارند و شناسایی افراد مسلح در درگیریها نیز بسیار سخت است. شهید ابوشیخدم پیش از عملیات خود را به شکل خاخامهای افراطی صهیونیست درآورده بود و در این پوشش موفق به انجام عملیات خود شد؛ شناسایی چنین اقداماتی با توجه به فضای موجود در کرانه باختری بسیار دشوار است. ازسوی دیگر بهدلیل همین ویژگی، هزینههای جنگ در کرانه باختری بسیار پایینتر از هرگونه درگیری دیگری است.
۴ مشتعلسازی جبهه کرانه باختری و به تبع آن دیگر مناطق سرزمینهای اشغالی باعث کاهش مهاجرتها به این منطقه و بهطور کلی رژیمصهیونیستی میشود. این اقدامات همچنین میتواند به موج مهاجرتهای معکوس دامن بزند.
بهطور مشخص در کرانه باختری وضعیت مهاجرتها بهشدت به زیان فلسطینیهاست. دولتهای رژیمصهیونیستی سعی میکنند با ارائه یارانههای مختلف، صهیونیستها را به سکونت در کرانه باختری ترغیب کنند. همین موضوع باعث شده خانوادههای مذهبی که سطح مالی پایینتری نسبت به دیگران دارند، بیشتر از اقشار دیگر جذب چنین طرحهایی شوند. حریدیمها یا مذهبیهای صهیونیست ۱۲درصد از جمعیت رژیمصهیونیستی را تشکیل میدهند اما آنها در کرانه باختری یکسوم جمعیت را دراختیار دارند؛ یعنی سهبرابر بیشتر از میانگین کل این رژیم. حضور مذهبیهای صهیونیست باعث شده نرخ رشد جمعیت در شهرکهای کرانه باختری شاهد ثبت اعداد شگفتانگیزی باشد. درحال حاضر هر یک زن صهیونیست در کرانه باختری ۷فرزند به دنیا میآورد اما درمقابل هر زن فلسطینی تنها قادر به متولد کردن نیمی از این تعداد است.
مشتعلکردن کرانه باختری میتواند با از بین بردن مزیتهای موجود در این منطقه برای صهیونیستها که باعث سختتر شدن زندگیشان میشود، آنها را مجبور به خروج از این ناحیه کند.
۵ محور مقاومت معتقد است لازمه نابودی رژیمصهیونیستی مسلحسازی تمامی مناطق اطراف آن است. در سمت شمالی سوریه و لبنان چنین وظیفهای را اجرا کردهاند و در جنوب نیز غزه. در دیگر قسمتها نیز عراق و یمن مسلح شدهاند اما جای خالی کرانه باختری میان آنها بهشدت خودنمایی میکند. این منطقه حتی بدون ویژگیها و برتریهایش نسبت به دیگر جبهههای مبارزه با صهیونیسم، براساس یک سیاست کلی باید مسلح میشد.
نظر شما